-
کوتاه و خواندنی 85 / توصیه یک مادر به فرزند یتیمش!
با شنيدن صدای در خانه به خود آمدم. در را می كوبيد و من را صـدا می زد. با سرعت رفتم و در را باز كردم. گفتم: «چی شده مادر؛ چرا اين قدر عجله می كني؟»
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید ذبیح الله عامری: با شنيدن صداي در خانه به خود آمدم. در را مي كوبيد و من