-
پرتاب اولين موشك دوربرد ايران در دفاع مقدس (2) سربازان كه در آسايشگاه بودند با صداى مهيبى كه شنيده شد به طرف غار آمدند. هركس چراغ قوهاى داشت. نمىدانستيم مردهايم يا زنده؛ ولى درد، به ما فهماند كه زندهايم. پاى چوبى من درآمده بود و نمىدانستم كجا افتاده و حتى خودم كجا هستم. بوى تعفن خاصى به مشام مىرسيد. ناگهان احساس كردم تعداد زيادى گاو و گوسفند نعره زنان در حال فرارن