-
پيامكهاي مهدوي چهره گل، باغ و صحرا را گلستان ميکند ديدن مهدي هزاران درد درمان ميکند مدعي گويد که از يک گل نميگردد بهار من گلي دارم که عالم را گلستان ميکند **** معتقديم عشق سرخواهد زد بر پشت ستم كسي تبر خواهد زد سوگند به هر چهارده آية نور سوگند به زخمهاي سرشار غرور آخر شب سرد ما سحر ميگردد مهدي به ميان شيعه برميگردد. **** هرچند كه خستهايم از اين حال، نيا شرمنده، اگر ندارد اشكال، نيا ما خط تمام نامههامان