-
قصه ي قورباغه ي سبز نويسنده:فاطمه مشهدي رستم جنگل و مرداب، ساکت ساکت بود. سنجاب، دارکوب، جوجه تيغي و لک لک در حال چرت زدن بودند؛ اما قورباغه ي سبز، هنوز بيدار بود!او با دقت، به اين طرف و آن طرفش نگاه مي کرد. ناگهان...ويز...ويز...ويز...بيز...بيز...بيز...وز...وز...وز...يک مگس بزرگ نشست روي نوک دماغ سنجاب! سنجاب همان طور که چشم هايش را بسته بود، دستش را کوبيد روي نوک دماغش. مگس فرار کرد. دارکوب، جوجه تيغي و ل