-
گردن فراز نويسنده: فتحالله بینیاز صدای ناله بود كه از خواب بیدارم كرد. نیمخیز كه شدم، بیشتر دقت كردم. نه، اشتباه نكرده بودم. صدا از اتاق خواب او میآمد. سومین یا چهارمین شبی بود كه نالهاش به گوش میرسید. روی پنجه پا به طرف اتاقش رفتم. گوشم را به در چسباندم و بیحركت ایستادم. بینتیجه بود. صدا از چند لحظه پیش قطع شده بود. دیروز گفته بود كه در خواب ناله نكرده است و او هم مثل من صدای نالهای شنیده است كه باید ما