-
آخرين نماز سيد گفت: من يك چيزي مي خوام. صداي دعا در داخل سلول زمزمه شد. تيمم كرد، خود را براي آخرين نماز آماده كرد. بلند شد و از خودش پرسيد : قبله كدام طرف است ! به خودش خنديد و در جواب سؤالش گفت : سيد قبله چيست؟ همه جا خداست، همه جا قبله است …اتومبيل ارتشي وارد اردوگاه شد. مقابل ساختمان بلند و سنگي نگه داشت. دو سرباز با صورتهاي پوشيده كه زيربغل سيد را گرفته بودند، او را كشان كشان به داخل ساختمان بردند.