-
فالگیری و خطر القای امیدهای کاذب رویاهایی که در فنجان قهوه میخشکد
لبخند بزرگ روی صورتش، یعنی کلی حرفهای خوب شنیده است؛ تا سه وعده دیگر با کسی که دوست دارد، ازدواج میکند و سفر کردهاش از راه میرسد. قرار است خودش هم به سفر برود؛ آن هم چه سفری؛ آن ور آبها و کوه ها؛ همان جایی که در خانهای بزرگ قرار است زندگی کند که یک باغ قشنگ هم دارد. البته حواسش را باید جمع کند، چرا که یک دشمن هم دا