-
![بابايي به روايت همسر شهيد (2)](http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/10/31598.jpg)
بابايي به روايت همسر شهيد (2) متن کتاب "نيمه پنهان ماه "تهران همان قدر که مسوليت هاي او بيشتر شد ، زماني هم مي توانستيم با هم باشيم کم تر شد. بچه ها ديگر به نبودن دو هفته ، يک ماه پدرشان عادت کرده بودند. مدرسه اي که بايد مي رفتم نزديکي هاي شاه عبدالعظيم بود . صبح بايد بچه ها را آماده مي کردم ، حسين و محمد را مي گذاشتم مهدکودک و آمادگي . سلما مدرسه خودم بود. براي رفتن به مدرسه بايد بيست کيل