-

فرار از کشتارگاه داعش شاکر تیبان به هیچ عنوان امیدی به زنده ماندن نداشت تا بتواند داستان خود را تعریف کند: «ما در حال بازگشت به پایگاه نظامی بودیم.
اعضای داعش نیز پشت سر ما حرکت می کردند و به سوی همه چیز و همه کس شلیک می کردند. گلوله ها همچون باران بر سر ما می بارید و افراد یکی یکی روی زمین می افتادند». این داستانی است که سرباز بیست و چهار ساله عراقی با تلف