-
حماسه کاوه (11) بازنويس : حميدرضا صدوقی باغ انارحدوداً يك سال از حضورم در تيپ ويژه ميگذشت. طي اين مدت، هر روز بيشتر از روز قبل، سعي در آموزش هر چه بهتر نيروها و بالابردن توان رزمي آنها داشتم. يك روز كاوه احضارم كرد. وقتي وارد اتاقش شدم، گفت :«خبر خوشي برات دارم».حسابي كنجكاو شدم بدانم چه خبري است كه باعث شده كاوه احضارم كند. گفتم :«ان شاءالله خيره!» گفت :«براي حج واجب، سه نفر سهميه به تيپ دادن؛ شما و محراب