-
ترنم انتظار موعود نويسنده:سيد حبيب نظاري از آسمان ها بچرخان، چشمي به اين خاک، موعود برخاک سردي که مانده است اين گونه غمناک، موعود!بي آفتاب نگاهت، بي تابش گاه گاهت مانده است تقدير گل هاي در چنگ کولاک، موعود! بر گير فانوس ها را، درياب کابوس ها را روييده بر شانه شهر، ماران ضحاک، موعود! در اين غروب غم آهنگ، در بازي رنگ و نيرنگ گويا فقط عشق مانده است چون آينه پاک، موعود! با زخم زخم شکفته، باوردهاي نگفته در انتظار