-کسی که آمدنی است
بی آنکه امید داشته باشد کسی از آن سو صدایش را بشنود، در گوش بی سیم زمزمه کرد: عراقی ها آمدند. الان درست در ده متری من هستند. در روشنایی منور آن ها را به وضوح می بینم. آنها هم می توانند مرا ببینند ولی هنوز ندیده اند. یکی شان به این سمت می آید.با ناباوری از بی سیم شنید. کشف صحبت نکن. سعید با کد صحبت کن. صدای فرمانده بود. بی تاب و بی قرار و با لرزشی که نشان از ترس کم رنگ داشت: نیاز به کد نیست. این دقایق آخر بگذارید راحت باشم. خودم باشم._ راحت باش. هر ج