-حکایت حاجی و جن
در زمان های قدیم مردی زندگی می کرد که از سال های سال پیش آرزوی رفتن به خانه خدا و به جای آوردن مراسم حج را داشت. سال های زیادی از پی هم آمده بودند و رفته بودند و او نتوانسته بود به این سفر دور و دراز برود و آرزوی قلبی اش را جامه عمل بپوشاند. هر بار که تصمیم می گرفت به سوی خانه خدا حرکت کند، اتفاقی می افتاد و او نمی توانست برود اما بالاخره پس از سال ها انتظار و اشتیاق، مشکلاتش حل شد و او خود را آماده سفر کرد.مرد، به تنهایی بار سفر بست و از بیابان و دشت های بسیاری گذ