-آرزوهای سنگ شکن
روزی روزگاری در روستایی کوچک سنگ شکنی زندگی می کرد که هر روز صبح زود قبل از گرم شدن هوا برای کار به جنگل می رفت و آن جا سنگ های بزرگ و سخت پیدا می کرد و به خواسته ی مشتریانش به آن ها شکل می داد. کار سنگ بر بسیار سخت بود. دستهایش به خاطر تماس با سنگ های تیز و سخت پیله بسته بود و همیشه هم به خاطر کار بسیار لباس هایش کثیف بود.یک روز سنگ شکن از خانه اش بیرون آمد تا روی یک سنگ بزرگ کار کند. آن روز هوا بسیار گرم بود و روز سختی برای کار کردن به نظر می