-آرایش کردن و روزه داری!
در به در دنبال کسی میگشت که سؤال مهمش را از او بپرسد؛ سؤالی که ذهنش را بسیار مشغول کرده بود. نمیدانست با این همه زحمتی که به خود میدهد و با این همه صبری که میکند، آیا از او میپذیرند؟ دودلی مثل خوره در جانش رخنه کرده بود: نکند قبول نباشد؟! نکند باطلش کند؟!و بعد سیل توجیهها و دلایل: نمیشود که! مگه میشود بدون آنها بیرون رفت؟! اصلاً خدا هم زیبایی را دوست دارد!بالاخره بعد از کلّی پرس و جو و گشتن در اینترنت، سایتی را پیدا کرد که توانست جواب سؤالش را آنجا