- خاطرات خنده دار
اغغغغغغغغغغغغغغغغا نخونی سوختی
اغا یه بار گفتیم بد قرنی بریم مغازه بابا مون اتوموبیل فروشی داره
زنه خیلی با کلاس میاد تو بدبه اقامون میگه (ببخشید می شه ماشین شاسی بلنداتونو ببینم)
اغامون=بعله تشریف بیارین طبقه سووم اغا رفتیم
بد بابام میگه ماشن خاصی مد نظرتونه بدزنه به بابام میگه =(برای بلند کردن آجر خوب باشه........................
اغامون =میبخشید مگه پرادو-پاترولو این چیزا نمیخاین
زنه=نههههه شوهرم تو جاده آجرو سیمان جابه جا میکنه
اغام=0-0
من=*-*
زنه= عین خیالش
تازه به بابام میگه کامیون به نظر شما خوبه>....
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان