- قصه و خواسته خانواده یک جانباز اعصاب و روان
دل فاطمه پر از غصه است، غصه هایی که برای دختری به این سن و سال زیاد است. می گوید: در و دیوار خانه امان خشتیه، پولی برای نان شب نداریم، بخدا دیگر خجالت می کشم از همسایه ها پول قرض کنم، تازه آنها از دست پدر من عاصی شده اند و چندین بار شکایت کرده اند، اما نمی دانم چرا هیچ مرجعی به این مساله رسیدگی نمی کند.
کد خبر: ۴۳۰۷۳۱
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۲ - 31 August 2014
بی قرار و ناآرام است، صدایش می لرزد و بغض آلود از خبرنگار ایرنا کمک می خواهد: «خانم تو را بخدا به داد من و خانواده ام برسید، تنها ک
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان