- خاطرات خنده دار
چند وقت پیش عقد یکی از دوستامون بود و ما هم نتونستیم بریم.حالاچند روز بعدش که فیلمای جشنشونو داشتیم میدیدیم یه سوتیه ضایع بروز داده شد!!خواهر دوماد میگفت که عروس رفته گل بچینه و اینا.بار دوم که شد خواهر گرام گفت:عروس رفته گلاب بچینه!!!حالا واکنش هارو داشته باشین!دوماد با دستش به پیشونیش کوبید!خود عروس داشت از خنده تشنج میکرد و صورتش تو قرآن رفته بود!!عاقد هم گفت:یه چیزی از عروس بخواین که بتونه انجامش بده!!خدا وکیلی خیلی منطقی بود!خلاصه کلا همه پوکیدن!
فرستنده : mina.bap |43820|j 167114 |
---------------------
جوک دوستانه
دیشب خواب دیدم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان