-
۱۰ دقیقه تأخیر، دختر دانشجو را خیابانخواب کرد
«وقتی مطمئن شدم دری برای من باز نخواهد شد به فکر دوستان و آشنایان افتادم، هیچکس در آن شب نبود، تنها من ماندم و خیابانهای تهران و صدای بوق و ترمز ماشینها. ساعت ۲ نیمه شب شده بود و هیچ جایی نداشتم و باید به دنبال سرپناهی امن برای این شب میگشتم. مهمانسراها راهم نمیدادند و به سالن ترمینال پناه بردم و تا خود صبح روی صندلی با چشمانی خ