-
کوتاه و خواندنی 31 / جشن عروسی بدون سر و صدا
سه سالی از زمـان عقدشـان مـی گذشـت. هـر چـه خـانواده اصـرار می كردند كه خانمت را به خانه بياور ميگفت: «حالا بگذاريد جنگ تمام شود، بعد ما ميرويم سر خانه و زندگيمان.»
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره است در مورد شهید مصطفی ردانی پور: سه سالي از زمـان عقدشـان مـي گذشـت. هـر