- خاطرات خنده دار
k : E @@@@@
عمم اومده خونمون آبجی کوچولوم بش میگه : عمه مگه نباید حیوونای وحشی لو گذاشت تو کفس؟ دلشونو هم بست تا کسی لو نتلسونن ؟
عمم : اره عزیز دلم ؟
آبجیم : په چلا شما ول میگردی ؟ مامانم میجه شما حیون وحشی هستید :(((((((
مامانم بشقاب پرت کرد خورد تو پهلوم !
من : چرا منومیزنی خانم خوشگله ؟
مامان : گه نخور گوساله این حرفا چیه یاد بچه میدی...
حالا عمم رفته ، اومده میگه قربون پسر خوجگل و مهربونم یرم ! ببخشید آبروم در خطر بود بوس بوس :دی
کامی فداکار ^_^
فرستنده : k:E |34962|j 166225 |
---------------------<
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان