-
کوتاه و خواندنی 16 / من زن رو نمی شناسم!
روز بعد همراه با اصغر رفتيم بازار تا حلقه ازدواجمان را بخريم. مراســم عقــد و ازدواج مــا روال يــك ازدواج معمــولی و مرســوم را نداشت.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز: وقت خوبي بود. موقع بازگشت از شيراز از برخوردهايش گله كـردم. اصغر هم خوب گوش داد و فقط يك جمله گفت: «حقيقت رو بخـواي، من زن رو نمي