-
کوتاه و خواندنی 2 / مهریه ام یک جلد قرآن و یک شاخه نبات!
ﺧﻮدش ﻧﻴﺎﻣﺪه ﺑﻮد. ﭘﺪرم از ﭘﻨﺠﺮة اﺗﺎق ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻛﺮده ﺑﻮد . ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮔﻮﺷـﺔ اﺗﺎﻗـﺸﺎن ﻧﻤـﺎز ﻣﻲ ﺧﻮاﻧﺪ...
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره ای است از همسر شهید منوچهر مدق: ﻫﻤﺴﺎیه روﺑﻪ رویی ﻣﺎ ﺑﻮدﻧﺪ. روزي ﻛﻪ آﻣﺪﻧﺪ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎري، ﭘﺪرم ﮔﻔﺖ : «ﻧﻤﻲ داﻧﻲ ﭼﻪ ﺧﺒـﺮ اﺳـﺖ . ﻣﺎدر و