-
آهنگ شب تار محمد اصفهانی دیگه از خستگیام خسته شدم خسته شدم دیگه از بستگیام بسته شدم بسته شدم میزنم تیغ به بند بستگی مگه آزاد بشم ز خستگی مگه آزاد بشم ز خستگی بسه تنهایی دیگه توی قفس بسه این قفس بدون همنفس دیگه بسه تشنگی بدون آب خوردن فریب و نیرنگ سراب واسه هر کی دل من تنگ می شه تا میفهمه دلش از سنگ میشه واسه هر کی دل من تنگ می شه تا میفهمه دلش از سنگ میشه دوستی از رو زمین پاک شده مردی و مردونگی خاک شده هر