-
منصور باد لشکر آن چشم کينهخواه شاعر : ملک الشعرا بهار پيوسته باد دولت آن ابروي سياه منصور باد لشکر آن چشم کينهخواه آنگه که شب ز مشرق بيرون کشد سپاه عشقش سپه کشيد به تاراج صبر من پشتم دو تا شد از خم آن سنبل دو تاه جانم دژم شد از غم آن نرگس دژم چشمم گناه کرد و دلم سوخت بيگناه اين درد و اين بلا به من از چشم من رسيد چندان که راه بازشناسي همي ز چاه اي د