-
اول گردون ز رنج در تابم کرد شاعر : مسعود سعد سلمان در اشک دوديده زير غرقابم کرد اول گردون ز رنج در تابم کرد واندر زندان به ناز در خوابم کرد پس بخشش نوساخته اسبابم کرد گرگل گيرم به دست خاري شده گير هر ابر که بنگرم غباري شده گير عمري شده دان و روزگاري شده گير هر روز مرا خانه حصاري شده گير جايي است که از چرخ گذشته است سرش مسعود که هست سعد سلمان پدرش عودي است