-
چو اندر گذشت آن شب و بود روز شاعر : دقيقي بتابيد خورشيد گيهان فروز چو اندر گذشت آن شب و بود روز همي ديد زان کوه گشتاسپ شاه به زين برنشستند هر دو سپاه کجا برنشستند گردان به زين چو از کوه ديد آن شه بافرين تو گفتي که بيستون است راست سيه رنگ بهزاد را پيش خواست برو برنشست آن شه خسروان برو برفگندند بر گستوان ابر پيل بر ناي رويين زدند چو هر دو برابر فرود آمدند يلان همنبر