-
دوال رحلت چون بر زدم به کوس سفر شاعر : مسعود سعد سلمان جز از ستاره نديدم بر آسمان لشکر دوال رحلت چون بر زدم به کوس سفر چو بندگان ز مجره سپهر بسته کمر چو حاجبان زمي از شب سياه پوشيده چو دو فريشتهام از دو سو قضا و قدر به هست و نيست در آرد عنان من در مشت مجوي و جوي ز حرص و قنوع در دل و سر مباش و باش ز بيم و اميد با تن و جان حذر نگاشته در پيش چشم يک دفتر م