-
دلم ز انده بيحد همي نياسايد شاعر : مسعود سعد سلمان تنم ز رنج فراوان همي بفرسايد دلم ز انده بيحد همي نياسايد ز ديدگانم باران غم فرود آيد بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم ازين پس ايچ غمي پيش چشم نگرايد ز بس غمان که بديدم چنان شدم که مرا از آن به خون دل آن را همي بيالايد، دو چشم من رخ من زرد ديد نتوانست به چشم او رخ من زرد رنگ ننمايد که گر ببيند بدخواه روي