-
بمو واجي صبوري کن صبوري شاعر : بابا طاهر صبوري طرفه خاکي بر سرم کرد بمو واجي صبوري کن صبوري غريبي و اسيري و غم يار سه درد آمو بجانم هر سه يکبار غم يار و غم يار و غم يار غريبي و اسيري چاره ديره منم آن آتشين دل ديدگان تر تويي آن شکرين لب ياسمين بر گدازد آتشت بر آب شکر از آن ترسم که در آغوشم آيي مثال شعله خشک وتر ندونند خوشا آنانکه پا از سر ندونند سرائي خالي از دلبر