-
کشيده عشق در زنجير، جان ناشکيبا را شاعر : وحشي بافقي نهاده کار صعبي پيش، صبر بند فرسا را کشيده عشق در زنجير، جان ناشکيبا را که در دست اختياري نيست مرغ بند بر پا را توام سررشته داري، گر پرم سوي تو معذورم که با يعقوب هم خصمي بود جان زليخا را من از کافرنهاديهاي عشق ، اين رشک ميبينم که استغنا زني ، گر بيني اندر دام ، عنقا را به گنجشگان ميالا دام خود، خواهم چنان با