-
وي لعل لبت گره گشاي دل من شاعر : ابوسعيد ابوالخير من دل ندهم به کس براي دل تو وي لعل لبت گره گشاي دل من اي عشق تو مايهي جنون دل من تو دل به کسي مده براي دل من من دانم و دل که در وصالت چونم حسن رخ تو ريخته خون دل من شد ديده به عشق رهنمون دل من کس را چه خبر ز اندرون دل من زنهار اگر دلم بماند روزي تا کرد پر از غصه درون دل من بختي نه که با دوست در آميزم من