-
گفتم: چشمم، گفت: براهش ميدار شاعر : ابوسعيد ابوالخير گفتم: جگرم، گفت: پر آهش ميدار گفتم: چشمم، گفت: براهش ميدار گفتم: غم تو، گفت: نگاهش ميدار گفتم که: دلم، گفت: چه داري در دل در ديدهي من گرد تمنا مگذار يا رب در دل به غير خود جا مگذار رحمي رحمي مرا به من وامگذار گفتم گفتم ز من نميآيد هيچ وز همدم بيوفا جدايي خوشتر با يار موافق آشنايي خوشتر پيوند به مل