- حکایت کاریکاتوریست درک نشده یک جایی قبلن خوانده بودم آدمیزاد دوست دارد همیشه یک چیزی درباره خودش بشنود جتی روی صندلی دادگاهی چیزی . یک شبی هم بود که ما افتاده بودیم به این کار که مردم پشت سر تو چه می گویند و چه فکری می کنند. شبی که من و آقایی در فامیل یک ده سالی از من بزرگتر است و سمتش در فامیل همتای من است و جریان ژیان که آرزوی ماشین بودن دارد هنوز و این حرفها . اول او شروع کرد که تو دافعه داری بجای جاذبه و حرفهایم نیش دارد و دیگران را ناراحت می کنم نه همیشه که گاهی اوقات و ادامه داد : البته من به همه گفتم که تو نمی خواهی آنها را ناراحت کنی و دست خودت نیست . که&nb
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان