-دوستی کبک و طوطی
روزی روزگاری در جنگلی سرسبز و قشنگ با جویبارهای زیبا و چشمه هایی که آب سرد و زلالی داشت کبکی زیبا زیر صخره ای بلند که بوته های رنگارنگ داشت زندگی می کرد. کبک زیبا احساس می کرد خیلی تنها است. هر روز بین گل ها و چمن های سرسبز قدم می زد تا دوستی مهربان برای خودش پیدا کند.روزی زیر بوته های گل بنفشه و آویشن قدم می زد که ناگهان چشمش به طوطی زیبایی افتاد که آواز قشنگی داشت. کبک از دیدن طوطی خیلی خوشحال شد و گفت: طوطی جان! از دوستی با تو خیلی خوشحا