-ماجرای 3 آهوی مغرور و دام شكارچی
قسمت دومدر شماره گذشته خواندید با آمدن شكارچی ها به یك جنگل زیبا و پر درخت، چهار آهوی كوچك تنها ماندند. دو آهوی بزرگتر از دو آهوی كوچكتر خواستند كه هر روز برای آن ها غذا تهیه كنند. چون آن دو جان شان را از دست شكارچی ها نجات داده بودند. یكی از دو آهوی كوچكتر كه گریزپا نام داشت یك روز به دو آهوی بزرگتر گفت: ... ادامه داستان را بخوانید. - نمی دانم چرا چشم سیاه این همه به فکر بازی و بی توجهی به حرف های شماست. او خیلی تنبل شده اس