- خاطرات خنده دار
رفته بودیم عروسی ( تو تهران. بعدا می فهمید چرا گفتم ) ... بعد میزی که ما نشسته بودیم 8 نفره بود چند نفره دیگه هم نشسته بودن ... اومدم یه خیار بردارم یهو دیدم همشون دارن چپ چپ نگام می کنن منم خیار و سریع گذاشتم سر جاش.
عروسی که تموم شد دیدم هر کدومشون یه گونی برداشتن شروع کردن میوه هارو با شیرینی هارو تو گونی کردن.
من O-O
تالار O-O
داماد :((((
تازه جالب اینه اخه مرده حسابی ژلرو چرا تو گونی می کنی ؟؟
فرستنده : نداره!!! |56714|j 159202 |
---------------------
فک و فامیله داریم
حاضرم قسم بخورم اینقدی که این خا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان