-جيرجيرک هاداستاني از باب تربر به ترجمه ي فرشته رمضانيان
تازه تابستان فرا رسيده بود که ارتش جيرجيرک ها با حمله به انبارمان با پدرم وارد جنگ شدند. پدر و حتي مادر حساسيت زيادي روي ساس ها نداشتند، از نظر پدر حتي عنکبوت ها و ساير حشرات همه فن حريفي که در زيرزمين زندگي مي کردند نيز حق زندگي داشتند. همه ي خانه هاي داراي مزرعه، به ناچار ميزبان اين حشرات نيز مي شدند. اين بخشي از زندگي ساده روستايي است. « اين جا مثل شهر نيست. بايد با طبيعت کنار اومد ». اين چيزي بود که پدر