-خاطرات زهرا حسینی از جنگ
بعضی اوقات که از غسالخانه بیرون می آمدم، می دیدم از طرف شهرداری با وانت سنگ لحد و تابلو های فلزی سیاهی آورده اند و گوشه و کنار غسالخانه می ریزند. به محض دفن جنازه ایی، یکی ، دو نفر از کارکنان شهرداری اسم و فامیل شهید را با قلم مو و رنگ روی تلبلوی فلزی می نوشتند و بالای قبر فرو می بردند.خیلی وقت ها که این آدم ها را پیدا نمی کردم، خودم تابلوها را می نوشتم. اگر تابلوها تمام شده بود، روی سنگ های سیمانی شکسته که دیگر نمی شد از آن برای سنگ لحد استفاده کرد اسم ش