-او امید مظلومان است
خلیفه ی ظالم عباسی، خشمگین و برافروخته، مشت هایش را بر دسته های تختی که بر آن نشسته بود، کوبید و فریاد زد: یعنی چه که نتوانسته اید کسی را پیدا کنید؟صدایش در فضای وسیع قصر که سقف بلند و ستون های قطور زیادی داشت و از پنجره های مشبک بلندش نور به داخل می آمد، پیچید مرد بلند قامت و درشت استخوانی به حالت خضوع در برابر خلیفه ایستاده بود و به نظر می رسید درجه ی نظامی بالایی دارد، با لحنی پوزش طلبانه گفت: خلیفه به سلامت باشد! من و سربازانم وجب به وجب خانه ر