-خطوط شدید در گیری
بعد از ظهر یکی از روزها، هفت و هشت نفری از مطب را افتادیم و به طرف خطوط درگیری رفتیم. دکتر سعادت هم با ما آمد. پای پیاده تا انتهای محله مولوی پیش آمدیم. توی کوچه پس کوچه ها نیروهای مدافع پراکنده بودند. کمی جلوتر نزدیکی های سنتاب درگیری شدیدتر بود. نیروها از یک قسمت تیراندازی می کردند و بعد می دویدند واز جای دیگر شلیک می کردند. چند تایی از آن ها تا چشم شان به ما خورد، گفتند: یه مجروح پشت دیوار اون خونه است. خیلی وقته اونجا گذاشتیمش. هی می ریم