-همسفر عقربه ها
تو در حال رفتنى و در این رفتنت شک نکن روزی در دامان مادر بودی و قوت رفتنت نبود، و روزى دیگر دشت و کوه و دمن زیر پایت ، و سپس ایام جوانى و کامرانى و زان پس فرسودگى و خستگى ، پژمردگى و افسردگى و تو خود آگاه بر این سیر هستی.«وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ»1 ؛ و هر که را عمر دراز دهیم، او را در خلقت دچار افْت مىکنیم آیا نمىاندیشند؟ این شکستگى در عالم خلق است نه در عالم امر تو که جان و روحت باشد، تو اگر در این حرکت گذرت از راه صو