-
داستان موش دانا
به این مطلب امتیاز دهید
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود به گزارش سرویس کودک جام نیوز، یه جنگلی بود که درختان آن روز به روز افسرده می شد آب چشمه هایش کمتر و کمتر می شد. در این جنگل موشی بود که خیلی جاها سفرکرده بود و چون خیلی باهوش بود هر چه را می دید سعی می کرد آن را به تجربیات خود اضافه کند و آن را یاد بگیرد. به همین دلیل دایره اطلاعات