-
شعر باران جمله سازي روي تخته سياه نوشت : کوله ، چفيه ، آسماني ، پا ، مين ، سنگر و سپس گفت : بچه ها ! مشق و انشايتان اين است گر چه اين بار جمله هايي که مي سازيد بار امانت است و سنگين است علي از انتهاي کلاس ناليد : معني جمله هايتان يک جا مي شود باباي من ، آقا ! کوله اش زودتر از خودش آمد پايش اما ، همان جا ماند چفيه اش ، آه که پر خون شد آن دمي که مين اسم او را خواند سنگر اما ، تمام عشقش بود او همان جا ، جاوداني شد ع