-
به یاد روزهای انقلاب گلوله ، سنگ ، آتش، تانک ، بنزين هوا از بوي خون و غصه سنگين شعار و مشت و فرياد و هياهو فضا آغشته با عطر پرستو نه لبخندي ، نه آوازي ، نه ماهي چه شب هايي ، چه شب هاي سياهي ! سرانجام آسمان پر شد از آواز از آواز هواپيما و پرواز عجب روزي ، چه احساسي ، چه بويي ! زمين در خود نمي گنجيد گويي خدا بر روي ما لبخند مي زد . دل ما را به هم پيوند مي زد به لب ها جاري شعر و تخيل به دست هر کسي يک شاخه