-ستاره و برّه کوهستان
روزی روزگاری در کوهستانی زیبا و سرسبز که پر از گیاهان وحشی و گل های قشنگ بود، بره های زیبایی در آنجا مشغول چرا و بازی بودند.ستاره، دختری خوب و مهربان و درس خوان، صاحب این گله بود. او هر روز با دوستانش به کوهستان می رفت و از گله ها مواظب می کرد. ستاره خیلی در کارهای خانه به مادرش کمک می کرد، او به بره ها خیلی علاقه داشت؛ زیرا تمام خرج خانواده اش از فروش ماست، شیر و پنیر از این راه به دست می آمد و مادرش هر روز به او می گفت: عزیزم! مواظب باش گرگ به گله حمله نکند.ستاره هر روز موقع برگشتن از کوهستا