-مي خواهم از خدا بنويسم
تنها صدا صداست که باقي ست ، بگذار از صدا بنويسمدلبستگي به خلق ندارم، مي خواهم از خدا بنويسممي خواهم اين دو روزه ي باقي، گوشه نشين زلف تو باشمبر صُفّه ي صفا بنشينم، از بُقعه ي بقا بنويسمآزاد از خواص و عوامي، از خود رها شوم به تماميتا چند با فريب نشينم، تا چند از ريا بنويسممن کيستم که دل به تو بندم، بادا به سوي دوست برندمتو کيستي که از تو بگويم، آخر چرا تو را بنويسماز بي نشان اين همه ماتم، مي مانم از چه چيز بگويماز بي ک