-
ندبهى انتظار گوشه ای از دم اهورایی تو سید سعید هاشمی- احساس بودن کردم؛ احساس دانه بودن و آیندهى خاک را در دست داشتن. آن زمان که باد، بوی گیسوان تو را از بازترین پنجره های جهان بر سر و روی من وزاند، چه قدر احساس بودن کردم. - جوانه زدم؛ وقتی که باران تو خیسم کرد و مرا به سطح زمین فراخواند. خوشا زیر باران تو بال و پر افشاندن! همهى خاک ها را از تنم شستی و من مشت مشت زلالی تو ر