-
دلتنگي ظهور نويسنده: ابوالفضل صمدي رضايي قلم را ستايش مي کنم ، آنگاه که بي محابا براي تو جوهر مي فشاند . مي خواهم بر صفحه سپيد کاغذ ، دلتنگي هايم را بنگارم .دلتنگي ما براي تو ، قدمتي به درازاي تاريخ غيبت دارد . در دلتنگي هايمان ، بعثت را بهانه مي آوريم . مگر نه آن که ظهور ، خود تجي بعثت ديگري است؟چکاد کوه ، بي نور است . شب از ديدن تاريک ترين لحظات تاريخ بشر ، وحشت زده از خواب بر مي خيزد و روز در سياهي اوهام شب پرستا