-
خاطرات صبحي (3) شرح مسافرتهارجوع به مطلب : و بالجمله با آن معارف و اين معتقدات و ماية از اطلاعات ما و رفيق طريق از قزوين روانة زنجان شديم اما با سرور و نشاطي كه به وصف در نيايد . آن روزها وسايل سير و سفر چون اين ايام نبود و بيشتر مسافرتها با كالسكه وگاري و اسب و استر طي ميشد صباح روز خوشي بوسيله گاري از قزوين براه افتاده پس از طي شش فرسخ قريب غروب وارد سيادهن شديم و در جنب قهوه خانه فرود آمده بر بام كاروان